اساسیترین قاعده در نمونهگیری این است که تمامی مواد خط تولید (اعم از سنگ آهن، کنسانتره، دوغاب و گندله) فرصت یکسانی برای انتخاب شدن داشته باشند. اما متاسفانه این اصل مهم در بسیاری از کارخانجات فرآوری مورد توجه قرار نمیگیرد و در نتیجه، نمونه غیرمعرف و در نتیجه آنالیزهای آزمایشگاهی فاقد دقت و اعتبار لازم میباشند. علت اصلی عدم رعایت اصول نمونهگیری صحیح در کارخانجات صنعتی این است که در اغلب موارد، مسئولیت پیگیری نصب و راهاندازی نمونهگیرهای اتوماتیک و نیز آمادهسازی نمونهها به افرادی سپرده میشود که به اهمیت نمونهگیری صحیح و اثرات آن واقف نیستند. از طرف دیگر، هزینه نصب و راهاندازی نمونهگیرهای اتوماتیک یکی از عواملی است که مدیران صنعتی را به سمت نمونهگیری دستی و غیرمعرف تشویق مینماید. لیکن، باید توجه داشت که نمونه معرف، اساس آنالیزهای آزمایشگاهی بعدی است و هزینه کردن برای خرید تجهیزات پیشرفته و گران آزمایشگاهی بدون داشتن نمونه معرف ارزشی ندارد.
از جمله روشهای نمونهگیری مرسوم و در عین حال غلط میتوان به گرفتن نمونه از جریان دوغاب یا مواد جامد با یک سطل و یا ظرف توسط پرسنل و به صورت دستی اشاره نمود، که در شکلها نمونههایی از آن نشان داده شده است. با توجه به ناهمگنی خواص هندسی و فیزیکی مواد و نیز عدم توزیع یکنواخت مواد در مسیر جریان خط تولید (درون لوله و یا بر روی نوار نقاله)، نمونهگیری دستی از بخشی از توده و یا جریان مواد به هیچ عنوان معرف مواد تولیدی نمیباشد و نتایج آنالیزهای آزمایشگاهی برروی این مواد معتبر نیستند. در صورت نمونهگیری غیرمعرف، هرگونه اقدامات بعدی از جمله تقسیم نمونه و میانگینگیری در نتایج آنالیزهای آزمایشگاهی نمیتواند اثرات مخرب نمونهگیری را رفع نماید و به نتایج آزمایشگاهی اعتبار بخشد.
از دیگر نکات مهم در نمونهگیری، کافی بودن مقدار (جرم و حجم) نمونه برای آنالیزهای آزمایشگاهی بر اساس استانداردهای موجود است. آماده سازی اصولی نمونه و نیز تقسیم معرف نمونه از دیگر نکات مهم در این زمینه میباشند که در استانداردها تشریح شدهاند.